loading...

💙آبی‌های‌دنیای‌دخترانه‌من💙

خاطرات من

بازدید : 306
جمعه 15 آبان 1399 زمان : 7:39

شب بود و نور ماهی که توی تاریکی شب میدرخشید
پتو رو دورم پیچیده بودم و مغزم درگیر تجزیه و تحلیل بود که صدای مرد همسایه‌ای رو شنیدم که با صدای نه‌چندان خوبش آهنگی رو بلند میخوند
چون دوربود
یه سری آواهای نامفهوم به گوشم میرسید
نزدیک تر که شد شنیدم
"همه میگن دوسم نداری" هق هق گریه‌های مرد ساعت ۲ شب از کوچه شنیده میشد
نمیدونم چه اهنگی بود اصلا نمیدونم چیشد...🖤

💐شهیدی که خودش مهمان های مراسم را دعوت می کند...💐
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی